خوش اومدی دوست عزیز!

سرگرمی و خانواده

خوش اومدی دوست عزیز!

سرگرمی و خانواده

پارک آبی و تفریحی آفاموسا در کوالالامپور

کوالالامپور پایتخت مالزی، یکی از شهر های گردشگری جنوب شرقی آسیاست که هر سالاه میزبان بسیاری از گردشگران خارجی از سراسر دنیاست. این شهر در کنار جاذبه های فرهنگی و تاریخی و مراکز خرید متعدد، تفریحات متنوعی برای مسافران فراهم نموده است که یکی از این مکان های سرگرمی پارک آبی آفاموسا می باشد. این پارک در 100 کیلومتری کوالالامپور واقع شده است.



مسیر کوالالامپور تا مجتمع تفریحی آفاموسا بزرگراهی است که اطراف آن پوشیده از جنگل های تجاری پالم می باشد و بزرگراه به مقصد سنگاپور نیز می باشد. تنها راه برای رفتن به پارک آبی آفاموسا که از تفریحات مالزی می باشد تاکسی است که با توجه به دوری مسافت معمولا تاکسی ها به صورت رفت و برگشت مسافر ها را جابجا می کنند کرایه تقریبی رفت و برگشت حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ رینگیت متغیر است. در این پارک آبی یک ساحل مصنوعی در نظر گرفته شده است که توریست ها می توانند از ورزش های ساحلی آن بهره مند شوند.



از جمله بخش های متنوع پارک آبی می توان به استخر موج، آبشار، دریاچه قایق رانی، بازی های آبی، سرسره بلند با شیب فوق العاده تند همراه با جریان آب، رودخانه Lazy با پیچ های تند و مهیج و استخر موجدار اشاره کرد. دوست داران بازی تیر و کمان هم می توانند از این بازی بهره مند شوند و امکاناتش را از متصدیان دریافت کنند. در کنار همه اینها، شما می توانید با سواری بر تخته موج، در رودخانه ی آرام این پارک لذت ببرید. در اینجا قایق سواری برای خانواده ها یا گروه های ۵ نفره نیز جذاب و سرگرم کننده است.


جاذبه های گردشگری کوالالامپور بسیارند اما پارک های آبی و مجتمع های تفریحی بازدیدکنندگان زیادی دارند. مجتمع تفریحی آفاموسا با وسعتی حدود ۵۲۶ هکتار علاوه بر پارک آبی قسمت های دیگری را نیز در خود جای داده است مجموعه اسب دوانی و ماهیگیری، زمین های گلف، پارک سافاری، شهرک غرب وحشی و دهکده هزار و یک شب (دهکده عربی ) از بخش های متنوع این مجتمع می باشد.



یکی دیگر از تفریحات در آفاموسا وجود بالن هایی است که شما را تا ارتفاع بالایی حمل می کنند تا پارک و محوطه آن و حتی شهر کوالالامپور را از بالا ببینید. این مجموعه مجهز به رستورانی در کنار تپه و رستورانی در کنار دریاچه با انواع اغذیه غربی و محلی می باشد همچنین انواع غرفه های فست فود نیز در این محل وجود دارد. در مناسبت ها و جشن هایی مانند کریسمس و سال نو چینی، رژه و نمایش در فضای آزاد انجام می پذیرد که بسیار دیدنی است. مجتمع تفریحی آفاموسا از جمله برترین تفریحات کوالالامپور به شمار می آید. توصیه می شود که حتما صبح زود عازم این مجتمع شوید تا بتوانید از امکانات موجود، بهتر استفاده کنید.





منبع: bestgasht.com

گونه های حیوانی در خطر انقراض ایران

ایران تنوع جانوری بسیاری دارد که زیستگاه برخی از آن ها ایران می باشد ولی برخی دیگر نیز از دیگر کشور ها به ایران مهاجرت کردند. برخی از گونه های جانوری به دلیل تعداد کم و یا خطرات ناشی از تغییرات محیطی در خطر انقراض قرار دارند که در زیر به معرفی تعدادی از آن ها می پردازیم.


● گربه پالاس
نام این گربه نیز در لیست قرمز انقراض قرار گرفته است.
به نسبت جثه اش از تمام گربه های دیگر موهای بلندتر و پرپشت تری دارد. به اندازه یک گربه اهلی اما از آن پرتر و دست و پاهایش کوتاه تر است. رنگ بدن خاکستری روشن که ممکن است به زردی یا قرمزی بزند. نوک موها سفید است که به آن ظاهری یخ زده می دهد. روی گونه های موهای بلند و دو نوار تیره واضح دارد. دارای سری گرد و پهن با گوش های خوابیده و کوچک در بیشترین فاصله از هم است. روی پیشانی خال های نامنظم دارد. در نیمه انتهایی پشت و روی پاها چندین نوار عرضی تیره دارد. چشم ها کاملاً رو به جلو هستند که نشان می دهد برای شکار وابسته به بینایی است و همین ظاهری جغدمانند به آن می دهد. مردمک چشمش برخلاف سایر گربه های کوچک به صورت دایره ای منقبض می شود. موی بلندش سازشی است برای زندگی در سرما و کوچک و پایین بودن گوش هایش برای آن است که در مناطق باز با پوشش گیاهی اندک کمتر دیده شود. به راحتی از صخره ها بالا می رود. تا ارتفاع ۴۸۰۰ متری دیده شده و به ندرت در نواحی جلگه ای حضور می یابد. تک زی و شب گرد است اما به هنگام غروب و صبح زود نیز فعال است. روز ها می خوابد و نقش و نگار و رنگبندی اش اجازه می دهد که به آسانی با محیط اطرافش یکی شود.زیرگونه ایرانی آن در تهدید است. در ایران تاکنون از مشهد و سرخس و خوش ییلاق شاهرود و نیز سواحل رود ارس در آذربایجان غربی گزارش شده است.



● روباه کرساک یا روباه ترکمنی
جثه آن کوچکتر ولی دست وپا بلند تر از روباه قرمز است. مشخصه اصلی این روباه دم نسبتا کوتاهی است که برخلاف سایر گونه ها به زمین نمیرسد.رنگ موهای انتهائی دم برخلاف روباه معمولی وروباه شنی ،قهوه ای تیره یا سیاه است.گوشها نسبتا کوچکند و رنگ پشت انها دارچینی روشن است.در فصل زمستان موها بسیار بلند و برنگ خاکستری متمایل به سفید است بطوری که فقط نوک گوشها دیده میشود. پوشش تابستانی کوتاه وبرنگ نخودی متمایل به قرمز است.
زیستگاهش مناطق استپی خشک ونیمه بیابانی .معمولا وابسته به نقطه خاصی نبوده واکثرا در حال حرکت هستندو از لا نه های سایر جانوران که در راه می بینند استفاده میکنند.در ایران فقط در نواحی ترکمن صحرا زندگی میکنند.پراکنش جهانی:ترکستان ،مغولستان ،افغانستان،شمال منچوری،چین تا تبت.
اغلب شب گرد است.در گروههای کوچک یا جفت جفت دیده میشود.ولی به تنهایی شکار میکند.معمولا در لانه متروک جانورانی نظیر گورکن ساکن میشود. بسیار چابک وبازیگوش است و میتواند از درختان بالا رود در گذشته شکار ان با عقاب متداول بوده. بعضی نیز ان را بعنوان حیوان خانگی نگهداری میکرده اند.
از جوندگان کوچک،خرگوش،خزندگان ،پرندگان ،قورباغه،حشرات و لاشه حیوانات تغذیه میکند.معمولا پوست خارپشتهایی که توسط این حیوان شکار شده اند در نزدیک لانه اش مشاهده میشود.سایر خصوصیات شبیه روباه قرمز .



● پلنگ ایرانی
هنگامی که نام پلنگ ایران (Persian Leopard) برده می شود منظور زیرگونه Panthera pardus saxicolor است. اعتبار این زیرگونه در سال های اخیر تایید شده است. اعضای این زیرگونه عمدتاً در ایران به سر می برند اما در کپه داغ و ترکمنستان، قفقاز، تاجیکستان، ازبکستان، ارمنستان، بخشی از ترکیه، افغانستان و شاید کردستان عراق نیز حضور دارند. البته دامنه پراکنش کامل آن را به طور دقیق نمی دانیم زیرا به رغم آنکه پلنگ از بسیاری جهات جانوری مهم به شمار می آید، متاسفانه اطلاعات لازم درباره پراکندگی و تغییرات درون گونه ای آن وجود ندارد. فقط می دانیم گسترش جغرافیایی نسبتاً وسیعی دارد که ایران در مرکز آن قرار می گیرد اما محدود به ایران نمی شود. آن طور که رکوردهای شکارچیان نشان می دهد پلنگ ایران اگر بزرگترین زیرگونه نباشد یقیناً یکی از بزرگ جثه ترین زیرگونه های پلنگ در دنیا است.
اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) گاهی در فهرست سرخ خویش برای بعضی زیرگونه ها رتبه ای بالاتر از گونه مربوطه در نظر می گیرد، برای مثال گونه پلنگ را آسیب پذیر(vulnarable) و زیرگونه پلنگ ایرانی را در خطر انقراض (endangered) طبقه بندی می کند.



● گوزن زرد ایرانی
خطر انقراض نسل گوزن زرد ایرانی، دوست داران محیط زیست و حیات وحش را بشدت نگران کرده است. به گزارش سرویس حوادث ایسکانیوز، شوری آب جزیره اشک دریاچه ارومیه، پساب سمی شرکت‌های نفتی در چغازنبیل، تخریب زیستگاه‌ها در دشت ارژن و زباله‌های شهری و بیمارستانی بابل، از مهم‌ترین دلایل در خطر انقراض قرار گرفتن نسل گوزن زرد ایرانی به شمار می‌رود. گوزن زرد ایرانی شاخ‌های بلند و پهن، ۱۵۰ تا ۲۴۰ سانتی‌متر بدن و ۱۶ تا ۲۰ سانتی‌متر دم دارد.



● سیاه گوش ایران
سیاه گوش یا لینکس با نام علمی Euracian lynx از راسته گوشتخواران و در زمره ۴گربه سان کوچک ایرانی است و دست و پایی بلند و دمی بسیار کوتاه با توک پهن و سیاه رنگ و یک دسته مو به طول ۴سانتی متر روی گوشها دارد که به دلیل داشتن جثه ای بزرگ و خالهای روی بدنش ، معمولا با پلنگ اشتباه گرفته می شود.
غذای مورد علاقه آن معمولا بچه های گراز، شوکا، مرال و پستانداران کوچک است. این گونه به صورت انفرادی زندگی می کند و به دلیل روزگرد بودن ، برخلاف دیگر گربه سانان شبگرد، بیشتر در معرض تهدید و خطر قرار دارد. پراکندگی آن در ایران ، در مناطقی از آذربایجان شرقی و غربی شروع می شود و تا نواحی زنجان ، قزوین و جنوب گرگان ادامه می یابد.
حضور سیاه گوش در این مناطق بر اساس مشاهدات تصادفی محیطبانان و یا گزارش های ثبت شده است و تا به حال مطالعات علمی و دقیقی از سوی کارشناسان چه خارجی و چه ایرانی روی این گوشتخوار ایرانی صورت نگرفته است.
کارشناسان حیات وحش و مدیر طرح بین المللی یوز ایرانی ، درباره اطلاعات موجود در زمینه سیاه گوش می گوید: این اطلاعات به صورت پراکنده و از طریق گزارش های مشکوک مردمی حاصل شده است و هیچ کار کارشناسی و علمی درباره مطالعات رفتاری ، ژنتیکی و پراکندگی این حیوان که با گونه های مشابه خود در امریکای شمالی و اروپا متفاوت است ، صورت نپذیرفته است و تنها به بررسی های مختصر روی پوست تاکسیدرمی شده این گونه در یک یا ۲موزه اکتفا شده است.
انجام نشدن مطالعات تحقیقی و طرحهای پژوهشی در خصوص این گونه ، در حالی ادامه می یابد که زیستگاه این حیوان به دلیل مدیریت ناصحیح حفاظتی و پیشروی مناطق مسکونی و کشاورزی در حال تخریب است و طعمه های قابل تغذیه آن نیز به واسطه این تخریب ها و شکارهای بی رویه کاهش یافته است.
به طوری که پس از گذشت زمانی نه چندان دور، نام این گونه نیز همانند ببر و شیر ایرانی در فهرست حیوانات منقرض شده قرار خواهد گرفت ، بدون این که حتی مطالعه ای روی آن صورت گرفته باشد!



منبع: vista.ir

بازی های بومی و محلی استان اصفهان

با توجه به اینکه ایران کشوری است پهناور لذا دارای اقوام و قبیله های بزرگ و کوچک می باشد که هر کدام از آن ها بازی های مختلف با هدف های خاص دارند.در گذشته بازی های گوناگونی در ایران رواج داشت که با مرور زمان و تغییر شیوه‌های زندگی، تقریبا به دست فراموشی سپرده شده اند و نسل های جوان با آن ها آشنایی ندارند. در ادامه برخی از بازی های بومی و محی استان اصفهان معرفی می گردد.


یک مرغ دارم چند تا تخم مى‌کنه؟
استاد بازى که خود شماره‌ آن یک است براى همهٔ بازیکنان شماره‌اى مى‌گذارد که باید به‌خاطر بسپارند. آن‌گاه استاد رو به بازیکنان کرده و به‌طور مثال مى‌گوید: یک مرغ دارم ۹تا تخم مى‌کند. بازیکنى که شمارهٔ آن ۹ است باید بلافاصله بگوید: چرا ۹تا؟ استاد مى‌پرسد: پس چندتا؟ شمارهٔ ۹ مى‌گوید: مثلاً ۱۱تا، این‌بار شمارهٔ ۱۱ اعتراض کرده و مانند شمارهٔ ۹ عمل مى‌کند و هر شماره‌اى را که مایل بود مى‌گوید. هر بازیکنى که شمارهٔ خود را بشنود ولى اعتراضى نکند و یا درجواب 'پس چندتا؟' شماره‌اى را بگوید که قبلاً سوخته باشد، مى‌سوزد. به‌جاى شماره، نام اشخاص یا اجناس را هم مى‌توان روى بازیکنان گذاشت (حسن میگه حسین).


عامو یادگار
یکى از بازیکنان خم مى‌شود و به دیوار تکیه مى‌کند و بازیکن دیگر سوار او مى‌شود و چشم‌هاى بازیکن دیگر را با دست مى‌گیرد و از او مى‌پرسد: 'آش جو خورده با ماس و خیار عامو یادگار خوابى یا بیدار؟' سپس یا چشم‌هاى خود را مى‌بندد یا هر دو را باز نگه مى‌دارد یا یکى را باز و دیگرى را بسته نگه مى‌دارد. بازیکنى که چشم‌هاى آن بسته است باید حدس بزند و مثلاً بگوید، خواب یا بیدار یا خواب و بیدار. یک نفر هم بر بازى نظارت مى‌کند؛ اگر حدس او درست بود جاها با هم عوض مى‌شود.

سُک‌سُک
یک نفر به‌عنوان استاد و یک نفر به‌عنوان گرگ انتخاب مى‌شود. گرگ در دامن استاد چشم مى‌گذارد. باقى بازیکنان مى‌روند و پنهان مى‌شوند. گرگ با شمارش ده، بیست، سی، چهل به جست‌وجوى آنها مى‌رود. بازیکنان سعى مى‌کنند طورى‌که دیده نشوند، خود را به جائى که استاد ایستاده برسانند و بگویند سُک‌سُک. گرگ هم با دیدن بازیکنان همین کار را مى‌کند. بازیکنى که نتواند سک‌سک کُند سوخته است و گرگ مى‌شود.

حمام بازى
خاک را کُپه مى‌کنند و روى آن آب مى‌ریزند تا گِل درست شود. هریک از بازیکنان در یک طرف این کُپه قرار مى‌گیرند و شروع مى‌کنند به باز کردن یک راه تا کُپه خاک به‌صورت گنبد درآید. بعد هریک از بازیکنان، در سوراخ خود را با یک سنگ مى‌بندد. سپس سرگنبد را سوراخ مى‌کنند و از آن بالا آب مى‌ریزند. آب از سوراخ هریک از بازیکنان بیرون زد او سوخته است. جریمهٔ او این است که سر او را به گنبد مى‌کوبند. گاه مى‌گردند و شخص بى‌اطلاعى را پیدا مى‌کنند و از او مى‌خواهند که بگوید درون گنبد چه صدائى مى‌آید و وقتى او سرخم مى‌کُند سر او را به گنبد مى‌کوبند و مى‌خندند.


جسّن‌ جسّنک
یکى از بازیکنان خم مى‌شود و سایر بازیکنان در حالى‌که شعرى را مى‌خوانند، از روى او مى‌پرند. هرگاه کسى نتواند شعرها را درست ادا کند یا درست بپرد، بازنده است و باید به‌جاى بازیکنى که خم شده است قرار بگیرد.

اوستا خرت نلنگه
دو نفر استاد، یاران خود را انتخاب کرده و با قرعه‌کشى مشخص مى‌کنند که کدام گروه باید بازى را شروع کند. استاد گروه اول (شروع‌کننده)، کنار دیوار مى‌ایستد و نفر بعدى در مقابل او خم شده و سر خود را در دامن او قرار مى‌دهد و دیگران هم پشت سر او دولا شده و کمر یکدیگر را مى‌گیرند. افراد گروه دوم در حالى‌که مى‌گویند: 'اوستا خرت نلگنه' ، با پرش، رو پشت افراد گروه اول سوار مى‌شوند. نفرات اول صف باید سعى کنند، طورى بپرند که روى نفرات جلوئى گروه مقابل قرار گیرند و جا براى سایر افراد نیز باقى بماند. آخرین نفر که استاد این گروه است، پس از سوار شدن باید از یک تا شماره‌اى که قبلاً بین دو گروه توافق شده (مثلاً ۱-۵۰)، بدون مکث و نفس‌کشیدن بشمارد. اگر موفق نشود، جاى دو گروه عوض مى‌شود ولى در غیر این‌صورت گروه اول باید دوباره خم شوند و بازى به‌همان شیوه ادامه مى‌یابد.


 اتل‌متل
بازیکنان دور هم نشسته و پاهاى خود را دراز مى‌کنند. کسى که استاد بازى است، شروع به خواندن شعرى کرده و همزمان به تک‌تک پاهاى بازیکنان اشاره مى‌کند. عبارت آخر شعر 'یک پاتو ورچین' به‌ هرکس رسید، آن بازیکن پاى خود را ورچیده و از بازى کنار مى‌رود. استاد به‌همین نحو بازى را ادامه مى‌دهد. آخرین نفرى که باقى بماند، باید سر بگذارد.

خروس جنگى
بازیکنان دست‌ها را به سینه مى‌زنند و روى یک پا لى‌لى مى‌کنند و به‌هم نزدیک شده شانه‌هاى خود را به‌هم مى‌کوبند. هرکدام زمین خورد یا پاى خود را زمین گذاشت یا از دایره‌اى که کشیده‌اند بیرون رفت سوخته است.


 لَپَربازى
ابتدا دایره‌اى روى زمین مى‌کشند و هریک از بازیکنان تعدادى سنگ داخل آن مى‌گذارد. آن‌گاه خطى را مشخص مى‌کنند و هریک از بازیکنان از آن محل سعى مى‌کند با لپر خود، سنگ‌هاى داخل دایره را نشان کرده و آنها را از دایره خارج کند. بازیکنى که تعداد بیشترى سنگ را از دایره خارج کرده باشد، برندهٔ بازى است.


 آفتاب مهتاب

دو نفر هم‌قد و هم‌وزن، پشت خود را به یکدیگر کرده و دست‌هاى خود را درهم نموده و قلاب مى‌کنند. بعد یکى از آنها کلمهٔ 'آفتاب' را به‌حالت کشیده مى‌گوید و در حالى‌که به جلو خم مى‌شود، دیگرى را بلند کرده و برپشت خود قرار مى‌دهد. نفر دوم هم همین کار را انجام مى‌دهد ولى کلمهٔ 'مهتاب' را به‌صورت کشیده مى‌گوید. در نوبت‌هاى بعدی، یکى عبارت 'آفتاب مهتاب چه رنگه؟' و دیگرى 'سرخ و سفید دورنگه' را هنگام خم‌شدن مى‌خوانند و تا زمانى که خسته نشده باشند، بازى را ادامه مى‌دهند.


منبع: iranmatlab.ir

لباس های سنتی زنانه کردی

 ایران دارای اقوام و قبیله های مختلف می باشد که هر کدام از این اقوام لباسی متناسب با سنت و فرهنگ خود دارند. در حالت کلی لباس محلی به لباسی اطلاق می شود که افراد بومی یک منطقه می‌پوشند. این لباس معمولاً برگرفته از آداب و رسوم هر منطقه و با توجه به منابع موجود در آن منطقه است. در ادامه قسمت های مختلف لباس زنانه کردی معرفی می گردد.


لباس زنان کرد عبارت است از:
جافی شلواری همانند شلوار مردان کرد است. این شلوار را زنان کرد، به ویژه زنان روستایی، هنگام کار می‌پوشند. در سایر مواقع، زنان شلوار گشاد از جنس حریر به پا می‌کنند.

کُلُنجِه نیم‌تنه‌ای است که روی پیراهن بلند می‌پوشند و رد اورامان آن را «سوخمه» می‌نامند و از پارچه‌زری یا مخمل دوخته می‌شود.

شال: از پارچه‌ای زیبا بر ریو لباس در ناحیه کمر بسته می‌شود.

کلاو یا کلاه که از جنس مقوا و به شکل استوانه‌ای کوتاه است که آن را با پولک‌هایی رنگین به صورت بسیار زیبایی تزیین می‌کنند.

کُلکه: روسری یا دستاری است که به جای کلاه مورد استفاده زنان قرار می‌گیرد کلکه دارای رشته بلندی از ابریشم سیاه و سفید با ملیله‌دوزی است

لباس زیبای زنان کرد نیز شامل:
1- که وا:که عین کت مردانه کُردی است با این تفاوت که اولاً پارچه آن را رنگین انتخاب می کنندو ثانیاًخیلی کوتاه‌تر می‌دوزند؛ بطوری که حداکثر تا کمآآنها پایین می‌آید و ان را کولیجه kulegaمی‌نامند و نیز جیبهای کت مردانه در ان دیده نمی‌شود.
2- گلونی: که توسط کردهای جنوبی و سورانی استفاده می‌شود. نوعی روسری با نقش‌های مخصوص است.
3- کراس:یا پیراهن زنانه کُرد دارای دوختی ساده با بدنی بلند و دامنی گشاده و دراز است. بطوری که دامن پیراهن روی پای آنها قرار می‌گیرد و معمولاً آن را از پارچه‌های بسیار زیبا، نفیس و گران‌قیمت تهیه می‌کنند.
4-  پشت تند:که عین همان پشتند مردانه است ولی زنها اغلب از نوع رنگارنگ آن استفاده می‌کنند. زنها وقتی پشتند را می‌بندند کمی از پیراهن خود را بالا می‌کشند بطوری که انتهای دامن از مچ پای آنها پایین‌تر نمی‌رود.
5- دستمال یا روسری:دستمال زنان کُرد پارچه‌ای است بسیار نازک و سه گوش که تارهایی در اطراف آن ایجاد می‌کنند و بدین وسیله بر زیبایی آن می‌افزایند، اغلب پولکهایی نیز با آن تارها می‌دوزند تا زیبایی آن را چند برابر کنند. هر چند در مراسم عروسی و فلکلور اکثراً روسری نمی‌بندند.
6- درپه:به جای شلوار پوشیده می‌شود و با دهانه‌ای تنگ روی مچ پای آنها قرار می‌گیرد ولی پوشش ساقهای آن بسیار گشاد می‌باشد.
7- کلاو:یا کلاه زنان کُرد بسیار قشنگ و زیباست، این کلاه را از مقوا و به شکل استوانه کوتاهی درست می‌کنند و روی آن را با پارچه مخملی رنگین «معمولاً گلی یا سبزسیر» می‌پوشانند و بعد روی آن را با پولکهای رنگین یا طلایی و گلابیونهای زرین، مزین می‌سازند. این کلاه را بوسیله یک رشته طلا که لیره یا نیم پهلوی‌هایی به آن می آویزندو از زیر چانه عبور می‌دهند، روی سر نگاه می‌دارند و دستمال را روی آن می‌بندند، رشته‌ای که کلاه را به آن صورت نگاه می‌دارد «قطاره» نام دارد و اغلب آنهایی که قدرت مالی بیشتری دارند از آن استفاده می‌کنند و در دو طرف، در محل اتصال ان با کلاه یک گل طلائی آویزان می‌نمایند. خانمهای متشخص کُرد اغلب به جای کلاو از «گلگله Gelgla» استفاده می‌کنند.

-گلگله رشته طویلی از ابریشم سیاه و سفید است که آویزه‌های ابریشمی دارد و از روی روسری به شکل جالبی بسته می‌شود.
-لازم به توضیح است که پسران جوان امروزی به‌ندرت پیچ می‌بندند. دختران نیز به‌ندرت کلاوه یا گلگله بر سر می‌کنند.

منبع: ویکی پدیا

آموزش پخت سوپ پیاز فرانسوی

غذا های فرانسوی طرفداران زیادی در دنیا دارندکه یکی از آن ها سوپ پیاز است. این غذا یکی از لذیذ ترین سوپ های دنیاست که حتما باید تست شود. اگر تا به حال سوپ پیاز نپخته باشید ممکن است این کار مشکل به نظر آید ولی در حقیقت این گونه نیست. می توانید این سوپ را در زمانی در حدود 10 دقیقه آماده پخت نمایید و یک ساعت و نیم هم پخت و جا افتادن آن طول می کشد.



مواد لازم :
کره .............................. 60 گرم

آب ............................... 2 لیتر

آرد سفید ......................... 1 قاشق غذا خوری

عصاره مرغ یا گوشت ...................... 1 بسته

پیاز(باریک خلالی شده) ..................... 4 عدد

سیر کاملا له شده ............................... 3 حبه

نمک و فلفل .....................................  به مقدار لازم

پنیر سوییسی مرغوب، نیمی رنده شده و نیمی نگینی خرد شده ........................... 100 گرم

نان باگت (نان را با ضخامت 1.5 سانتیمتر برش زده و حلقه حلقه کنید) ..................... 1 عدد

طرز تهیه:
 کره را در تابه ای بزرگ ذوب نمایید و پیازها را به آنها اضافه نمایید  و به مدت 25 دقیقه آنها را با حرارت ملایم تفت بدهید وهر از چند گاهی آنها را هم بزنید تا رنگ طلایی متمایل به قهوه ای پیدا کند و کاراملی بشود (حالت چسبنده پیدا کند). بسیار مهم است که پیاز ها را بسیار آرام سرخ کنید و نه با شعله زیاد. هنوز پیاز های شما کاملا طلایی نشده اند می توانید سیر ها را اضافه کنید.

 بعد از اینکه پیاز های شما آماده شدند شعله را کمی بیشتر کنید و آرد را اضافه نمایید و خوب با مواد مخلوط کنید تا آرد باز شده و پخته شود.

اکنون آب و عصاره غلیظ مرغ یا گوشت را همراه با نمک و فلفل اضافه کنید و سپس تکه های پنیر را نیز به این مواد افزوده و بگذارید سوپ جوش بیاید. پس از جوش آمدن حرارت آن را کم کنید تا آهسته به مدت 25 دقیقه با درب بسته بپزد.

خوب اکنون فر خود را روشن کنید و حرارت آنرا روی 400 درجه فارنهایت معادل 200 درجه سانتیگراد تنظیم نمایید. تکه های نان باگت اسلایس شده را کمی کره زده و روی آنها پنیر ریخته و در فر قرار داده تا نانها حسابی تست و خشک شده و پنیر آن نیز به رنگ طلایی در آید.

برای سرو کردن سوپ هر تکه نان را ته یک کاسه قرار دهید اکنون سوپ را در کاسه ها روی نان فرانسوی بریزید نان ها بالا می آیند و روی سوپ قرار می گیرند. حال کاسه های خود را در فر قرار دهید تا جاییکه ترکیب نان و پنیر شما قهوه ای رنگ شود و قل زدن سوپ را ببینید. اکنون سوپ پیاز فرانسوی شما آماده است امیدوارم از خوردن آن لذت ببرید.

 منبع: shekamsalam.com