خوش اومدی دوست عزیز!

سرگرمی و خانواده

خوش اومدی دوست عزیز!

سرگرمی و خانواده

بازی های بومی و محلی استان اصفهان

با توجه به اینکه ایران کشوری است پهناور لذا دارای اقوام و قبیله های بزرگ و کوچک می باشد که هر کدام از آن ها بازی های مختلف با هدف های خاص دارند.در گذشته بازی های گوناگونی در ایران رواج داشت که با مرور زمان و تغییر شیوه‌های زندگی، تقریبا به دست فراموشی سپرده شده اند و نسل های جوان با آن ها آشنایی ندارند. در ادامه برخی از بازی های بومی و محی استان اصفهان معرفی می گردد.


یک مرغ دارم چند تا تخم مى‌کنه؟
استاد بازى که خود شماره‌ آن یک است براى همهٔ بازیکنان شماره‌اى مى‌گذارد که باید به‌خاطر بسپارند. آن‌گاه استاد رو به بازیکنان کرده و به‌طور مثال مى‌گوید: یک مرغ دارم ۹تا تخم مى‌کند. بازیکنى که شمارهٔ آن ۹ است باید بلافاصله بگوید: چرا ۹تا؟ استاد مى‌پرسد: پس چندتا؟ شمارهٔ ۹ مى‌گوید: مثلاً ۱۱تا، این‌بار شمارهٔ ۱۱ اعتراض کرده و مانند شمارهٔ ۹ عمل مى‌کند و هر شماره‌اى را که مایل بود مى‌گوید. هر بازیکنى که شمارهٔ خود را بشنود ولى اعتراضى نکند و یا درجواب 'پس چندتا؟' شماره‌اى را بگوید که قبلاً سوخته باشد، مى‌سوزد. به‌جاى شماره، نام اشخاص یا اجناس را هم مى‌توان روى بازیکنان گذاشت (حسن میگه حسین).


عامو یادگار
یکى از بازیکنان خم مى‌شود و به دیوار تکیه مى‌کند و بازیکن دیگر سوار او مى‌شود و چشم‌هاى بازیکن دیگر را با دست مى‌گیرد و از او مى‌پرسد: 'آش جو خورده با ماس و خیار عامو یادگار خوابى یا بیدار؟' سپس یا چشم‌هاى خود را مى‌بندد یا هر دو را باز نگه مى‌دارد یا یکى را باز و دیگرى را بسته نگه مى‌دارد. بازیکنى که چشم‌هاى آن بسته است باید حدس بزند و مثلاً بگوید، خواب یا بیدار یا خواب و بیدار. یک نفر هم بر بازى نظارت مى‌کند؛ اگر حدس او درست بود جاها با هم عوض مى‌شود.

سُک‌سُک
یک نفر به‌عنوان استاد و یک نفر به‌عنوان گرگ انتخاب مى‌شود. گرگ در دامن استاد چشم مى‌گذارد. باقى بازیکنان مى‌روند و پنهان مى‌شوند. گرگ با شمارش ده، بیست، سی، چهل به جست‌وجوى آنها مى‌رود. بازیکنان سعى مى‌کنند طورى‌که دیده نشوند، خود را به جائى که استاد ایستاده برسانند و بگویند سُک‌سُک. گرگ هم با دیدن بازیکنان همین کار را مى‌کند. بازیکنى که نتواند سک‌سک کُند سوخته است و گرگ مى‌شود.

حمام بازى
خاک را کُپه مى‌کنند و روى آن آب مى‌ریزند تا گِل درست شود. هریک از بازیکنان در یک طرف این کُپه قرار مى‌گیرند و شروع مى‌کنند به باز کردن یک راه تا کُپه خاک به‌صورت گنبد درآید. بعد هریک از بازیکنان، در سوراخ خود را با یک سنگ مى‌بندد. سپس سرگنبد را سوراخ مى‌کنند و از آن بالا آب مى‌ریزند. آب از سوراخ هریک از بازیکنان بیرون زد او سوخته است. جریمهٔ او این است که سر او را به گنبد مى‌کوبند. گاه مى‌گردند و شخص بى‌اطلاعى را پیدا مى‌کنند و از او مى‌خواهند که بگوید درون گنبد چه صدائى مى‌آید و وقتى او سرخم مى‌کُند سر او را به گنبد مى‌کوبند و مى‌خندند.


جسّن‌ جسّنک
یکى از بازیکنان خم مى‌شود و سایر بازیکنان در حالى‌که شعرى را مى‌خوانند، از روى او مى‌پرند. هرگاه کسى نتواند شعرها را درست ادا کند یا درست بپرد، بازنده است و باید به‌جاى بازیکنى که خم شده است قرار بگیرد.

اوستا خرت نلنگه
دو نفر استاد، یاران خود را انتخاب کرده و با قرعه‌کشى مشخص مى‌کنند که کدام گروه باید بازى را شروع کند. استاد گروه اول (شروع‌کننده)، کنار دیوار مى‌ایستد و نفر بعدى در مقابل او خم شده و سر خود را در دامن او قرار مى‌دهد و دیگران هم پشت سر او دولا شده و کمر یکدیگر را مى‌گیرند. افراد گروه دوم در حالى‌که مى‌گویند: 'اوستا خرت نلگنه' ، با پرش، رو پشت افراد گروه اول سوار مى‌شوند. نفرات اول صف باید سعى کنند، طورى بپرند که روى نفرات جلوئى گروه مقابل قرار گیرند و جا براى سایر افراد نیز باقى بماند. آخرین نفر که استاد این گروه است، پس از سوار شدن باید از یک تا شماره‌اى که قبلاً بین دو گروه توافق شده (مثلاً ۱-۵۰)، بدون مکث و نفس‌کشیدن بشمارد. اگر موفق نشود، جاى دو گروه عوض مى‌شود ولى در غیر این‌صورت گروه اول باید دوباره خم شوند و بازى به‌همان شیوه ادامه مى‌یابد.


 اتل‌متل
بازیکنان دور هم نشسته و پاهاى خود را دراز مى‌کنند. کسى که استاد بازى است، شروع به خواندن شعرى کرده و همزمان به تک‌تک پاهاى بازیکنان اشاره مى‌کند. عبارت آخر شعر 'یک پاتو ورچین' به‌ هرکس رسید، آن بازیکن پاى خود را ورچیده و از بازى کنار مى‌رود. استاد به‌همین نحو بازى را ادامه مى‌دهد. آخرین نفرى که باقى بماند، باید سر بگذارد.

خروس جنگى
بازیکنان دست‌ها را به سینه مى‌زنند و روى یک پا لى‌لى مى‌کنند و به‌هم نزدیک شده شانه‌هاى خود را به‌هم مى‌کوبند. هرکدام زمین خورد یا پاى خود را زمین گذاشت یا از دایره‌اى که کشیده‌اند بیرون رفت سوخته است.


 لَپَربازى
ابتدا دایره‌اى روى زمین مى‌کشند و هریک از بازیکنان تعدادى سنگ داخل آن مى‌گذارد. آن‌گاه خطى را مشخص مى‌کنند و هریک از بازیکنان از آن محل سعى مى‌کند با لپر خود، سنگ‌هاى داخل دایره را نشان کرده و آنها را از دایره خارج کند. بازیکنى که تعداد بیشترى سنگ را از دایره خارج کرده باشد، برندهٔ بازى است.


 آفتاب مهتاب

دو نفر هم‌قد و هم‌وزن، پشت خود را به یکدیگر کرده و دست‌هاى خود را درهم نموده و قلاب مى‌کنند. بعد یکى از آنها کلمهٔ 'آفتاب' را به‌حالت کشیده مى‌گوید و در حالى‌که به جلو خم مى‌شود، دیگرى را بلند کرده و برپشت خود قرار مى‌دهد. نفر دوم هم همین کار را انجام مى‌دهد ولى کلمهٔ 'مهتاب' را به‌صورت کشیده مى‌گوید. در نوبت‌هاى بعدی، یکى عبارت 'آفتاب مهتاب چه رنگه؟' و دیگرى 'سرخ و سفید دورنگه' را هنگام خم‌شدن مى‌خوانند و تا زمانى که خسته نشده باشند، بازى را ادامه مى‌دهند.


منبع: iranmatlab.ir